کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قربان مقدمت که ببزم من آمدی
    چون نور در دو دیده و جان در تن آمدی
    دیدم ستاده سرو بپا، سرفکنده گل
    گفتم یقین که باز تو در گلشن آمدی
    در دل ز دیده راه نمودی چو آفتاب
    در خانه فقیر ز یک روزن آمدی
    تیغ و کفن بگردن و بر کف نهاده جان
    سر پیش دارم، ار ز پی کشتن آمدی
    ای گنج شایگان مگرت باد آورید
    یا خود به اختیار در این روزن آمدی
    ایشمع صبح، شام بر افروختی چرا
    ای دزد شب، بروز چرا رهزن آمدی
    بد تنگ تر ز چشمه سوزن دل حبیب
    گویا تو رشته گشتی و در سوزن آمدی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha