به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم

650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما بیخودان مست که رند و قلندریم
در آب ماهییم و در آتش سمندریم
خسرو مکانتیم و بظاهر نیازمند
درویش صورتیم و بمعنی توانگریم
مفروش خواجه کبرو تعنت بما که ما
ملک جهان بیک خم ابرو نمیخریم
با عشق زنده ایم و با خلاق مرده ایم
با دوست بنده ایم و بآفاق سروریم
خجلت بریم بس ببر پیر میفروش
فصل بهار اگر عوض باده، غم خوریم
در خاوریم بی کس و تنها چو آفتاب
الحق که ماه نخشب و خورشید خاوریم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 2شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 3شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 4شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 5شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...6شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 7شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 8شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 9شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 10شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 11شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...12شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...13شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 14شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...15شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 16شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...17شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 18شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...19شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 20شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 21شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 22شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 23شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 24شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 25شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 26شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 27شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 28شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 29شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...30شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 31شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 32شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 33شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 34شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 35شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...36شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 37شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 38شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 39شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 40شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 41شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 42شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 43شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 44شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...45شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 46شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 47شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 48شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 49شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 50شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...51شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 52شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 53شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 54شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 55شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 56شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 57شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 58شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...59شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 60شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 61شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 62شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 63شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 64شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 65شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 66شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...67شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 68شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 69شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 70شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 71شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 72شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 73شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 74شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 75شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 76شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 77شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 78شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 79شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...80شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 81شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...82شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 83شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 84شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 85شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 86شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 87شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 88شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 89شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 90شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 91شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 92شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 93شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 94شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...95شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 96شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 97شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 98شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 99شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...100شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 101شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 102شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...103شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 104شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 105شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 106شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 107شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 108شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 109شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 110شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 111شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 112شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 113شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...114شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 115شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 116شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 117شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 118شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 119شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 120شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 121شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 122شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 123شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 124شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 125شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ