به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۱۸۱: باده نوشان بیخود از جام تواند

600عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باده نوشان بیخود از جام تواند
خرقه پوشان سر خوش از نام تواند
خاصه گان ار باده خاص تو مست
عامکان در محفل عام تواند
برخی اندر سوره کهف تواند
جمعی اندر لعل انعام تواند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۰: نگینی گر بدست جم نباشد 2شمارهٔ ۱۸۱: باده نوشان بیخود از جام تواند 3شمارهٔ ۱۸۲: بهار شد که جهان خرمی ز سر گیرد 4شمارهٔ ۱۸۳: عشق آمد و یکباره ز خود بی خبرش کر ...5شمارهٔ ۱۸۴: میرود نیسان و میآید ایار 6شمارهٔ ۱۸۵: نبیند روی لیلی کس در این دار 7شمارهٔ ۱۸۶: بر چهره تو طره پیراسته خوشتر 8شمارهٔ ۱۸۷: الا تا کی حدیث از عمر و عمار 9شمارهٔ ۱۸۸: ای گشته یک امروز تو از محفل ما دو ...10شمارهٔ ۱۸۹: در دشت مرو بصید نخجیر 11شمارهٔ ۱۹۰: چه خوش است آنکه شبی از سر شب تا ب ...12شمارهٔ ۱۹۱: بر خیز که خاست باد شبگیر 13شمارهٔ ۱۹۲: خواجه در آرزوی عمر دراز 14شمارهٔ ۱۹۳: شوریست عجب در سر شوریده سران باز 15شمارهٔ ۱۹۴: بر وی درازتر شود این آرزو و آز 16شمارهٔ ۱۹۵: زان طره در هم دل آویز 17شمارهٔ ۱۹۶: گوهر خود را هویدا کن کمال اینست و ...18شمارهٔ ۱۹۷: خروس صبح زد سبوح و قدوس 19شمارهٔ ۱۹۸: نوبتی صبح فرو کوفت کوس 20شمارهٔ ۱۹۹: نه درد جوی و نه اندر هوای درمان ب ...21شمارهٔ ۲۰۰: گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی ...22شمارهٔ ۲۰۱: حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پ ...23شمارهٔ ۲۰۲: دل نبندی بچرخ و دورانش 24شمارهٔ ۲۰۳: بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش 25شمارهٔ ۲۰۴: ای آفت جان و فتنه هوش 26شمارهٔ ۲۰۵: تو خواجه ای و منت جون غلام حلقه ب ...27شمارهٔ ۲۰۶: هر چه آید ز رنج و راحت پیش 28شمارهٔ ۲۰۷: گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام ...29شمارهٔ ۲۰۸: چون گریزد شیخ شهر از نام عشق 30شمارهٔ ۲۰۹: نزند دم فلک بجز دم عشق 31شمارهٔ ۲۱۰: باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق 32شمارهٔ ۲۱۱: نیمه از خاک و نیمه از افلاک 33شمارهٔ ۲۱۲: رفت از عمرم ای پسر چل سال 34شمارهٔ ۲۱۳: چند از این ترهات بیحاصل 35شمارهٔ ۲۱۴: هر روز بدیدار تو آیم ز در دل 36شمارهٔ ۲۱۵: هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو ...37شمارهٔ ۲۱۶: شکرلله که شدی باخبر از عالم دل 38شمارهٔ ۲۱۷: این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل 39شمارهٔ ۲۱۸: گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خا ...40شمارهٔ ۲۱۹: میرود اندیشه عشق تو چون جان در تن ...41شمارهٔ ۲۲۰: هان و هان ای بهار فضل و کمال 42شمارهٔ ۲۲۱: امشب بدر پیر مغان ولوله داریم 43شمارهٔ ۲۲۲: چنان دیوانه و بیهوش و مستم 44شمارهٔ ۲۲۳: بخاطر از کسی باری ندارم 45شمارهٔ ۲۲۴: افتد که شبی از کف تو جام ستانیم 46شمارهٔ ۲۲۵: ما بپای خم می سر بشکنیم 47شمارهٔ ۲۲۶: مستانه باز تا در میخانه میروم 48شمارهٔ ۲۲۷: تا بکی همراهی این عقل سرگردان کنم 49شمارهٔ ۲۲۸: نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه ...50شمارهٔ ۲۲۹: خداوندا عجب شوریده رائیم 51شمارهٔ ۲۳۰: بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را 52شمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم 53شمارهٔ ۲۳۲: در این خرمن گدائی خوشه چینم 54شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 55شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 56شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 57شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 58شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...59شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 60شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 61شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 62شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 63شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 64شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...65شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...66شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 67شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...68شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 69شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...70شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 71شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...72شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 73شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 74شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 75شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 76شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 77شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 78شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 79شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 80شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 81شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 82شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...83شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 84شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 85شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 86شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 87شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 88شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...89شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 90شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 91شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 92شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 93شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 94شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 95شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 96شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 97شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...98شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 99شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 100شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 101شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 102شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 103شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...104شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 105شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 106شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 107شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 108شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 109شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 110شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 111شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...112شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 113شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 114شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 115شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 116شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 117شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 118شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 119شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...120شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 121شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 122شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 123شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 124شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 125شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 126شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 127شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 128شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 129شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 130شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 131شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 132شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...133شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 134شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...135شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 136شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 137شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 138شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 139شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 140شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 141شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 142شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 143شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 144شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 145شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 146شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 147شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...148شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 149شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 150شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 151شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 152شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...153شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 154شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 155شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...156شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 157شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 158شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 159شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 160شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 161شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 162شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 163شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 164شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 165شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 166شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...167شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 168شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 169شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 170شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 171شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 172شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 173شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 174شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 175شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 176شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 177شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 178شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ