کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق آمد و یکباره ز خود بی خبرش کرد
    از زلف پریشان خود آشفته ترش کرد
    عشق آمد و درخاطر او رنگ وفا ریخت
    از حال دل غمزدگان باخبرش کرد
    آن زلف که یک موی نبودش بخطا کار
    عشق آمد و برهم زد و زیر و زبرش کرد
    زد چنگ بدان طره موزون منظم
    صد حلقه و صد سلسله بر یگدگرش کرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha