به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم

590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بنده ام بنده ولی بیخردم
خواجه با بیخردی میخردم
خواجه خود دید و پسندید و خرید
بود آگاه ز هر نیک و بدم
بنده ام بنده که از فرمان سر
نکشم خواجه بهر سو کشدم
بسلیمان برسانید که من
چون نگین در بکف دیو و ددم
من چو برگ گلم از باد صبا
که بهر سو بوزد میبردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۳۰: بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را 2شمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم 3شمارهٔ ۲۳۲: در این خرمن گدائی خوشه چینم 4شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 5شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 6شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 7شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 8شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...9شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 10شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 11شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 12شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 13شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 14شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...15شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...16شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 17شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...18شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 19شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...20شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 21شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...22شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 23شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 24شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 25شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 26شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 27شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 28شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 29شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 30شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 31شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 32شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...33شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 34شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 35شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 36شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 37شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 38شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...39شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 40شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 41شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 42شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 43شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 44شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 45شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 46شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 47شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...48شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 49شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 50شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 51شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 52شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 53شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...54شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 55شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 56شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 57شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 58شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 59شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 60شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 61شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...62شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 63شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 64شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 65شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 66شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 67شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 68شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 69شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...70شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 71شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 72شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 73شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 74شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 75شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 76شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 77شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 78شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 79شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 80شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 81شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 82شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...83شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 84شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...85شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 86شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 87شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 88شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 89شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 90شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 91شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 92شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 93شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 94شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 95شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 96شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 97شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...98شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 99شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 100شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 101شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 102شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...103شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 104شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 105شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...106شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 107شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 108شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 109شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 110شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 111شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 112شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 113شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 114شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 115شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 116شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...117شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 118شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 119شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 120شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 121شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 122شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 123شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 124شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 125شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 126شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 127شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 128شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ