به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۱۹۷: خروس صبح زد سبوح و قدوس

620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خروس صبح زد سبوح و قدوس
فرا کن دیده رازین خواب منحوس
عزیز ملک مصر ای یوسف دل
شوی در چاه زندان چند محبوس
ز بالا سوی پستی میکنی رای
بمقصد چون رسی زین سیر معکوس
چه پوئی چون نکردی طی همه عمر
رهی جز در پی ماکول و ملبوس
بغیر از خوردن و خفتن ندانی
نصیب اینت شد از معقول و محسوس
گر انسان است نامت چون توانی
شدن با دیو و دد همواره مانوس

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۹۶: گوهر خود را هویدا کن کمال اینست و ...2شمارهٔ ۱۹۷: خروس صبح زد سبوح و قدوس 3شمارهٔ ۱۹۸: نوبتی صبح فرو کوفت کوس 4شمارهٔ ۱۹۹: نه درد جوی و نه اندر هوای درمان ب ...5شمارهٔ ۲۰۰: گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی ...6شمارهٔ ۲۰۱: حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پ ...7شمارهٔ ۲۰۲: دل نبندی بچرخ و دورانش 8شمارهٔ ۲۰۳: بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش 9شمارهٔ ۲۰۴: ای آفت جان و فتنه هوش 10شمارهٔ ۲۰۵: تو خواجه ای و منت جون غلام حلقه ب ...11شمارهٔ ۲۰۶: هر چه آید ز رنج و راحت پیش 12شمارهٔ ۲۰۷: گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام ...13شمارهٔ ۲۰۸: چون گریزد شیخ شهر از نام عشق 14شمارهٔ ۲۰۹: نزند دم فلک بجز دم عشق 15شمارهٔ ۲۱۰: باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق 16شمارهٔ ۲۱۱: نیمه از خاک و نیمه از افلاک 17شمارهٔ ۲۱۲: رفت از عمرم ای پسر چل سال 18شمارهٔ ۲۱۳: چند از این ترهات بیحاصل 19شمارهٔ ۲۱۴: هر روز بدیدار تو آیم ز در دل 20شمارهٔ ۲۱۵: هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو ...21شمارهٔ ۲۱۶: شکرلله که شدی باخبر از عالم دل 22شمارهٔ ۲۱۷: این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل 23شمارهٔ ۲۱۸: گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خا ...24شمارهٔ ۲۱۹: میرود اندیشه عشق تو چون جان در تن ...25شمارهٔ ۲۲۰: هان و هان ای بهار فضل و کمال 26شمارهٔ ۲۲۱: امشب بدر پیر مغان ولوله داریم 27شمارهٔ ۲۲۲: چنان دیوانه و بیهوش و مستم 28شمارهٔ ۲۲۳: بخاطر از کسی باری ندارم 29شمارهٔ ۲۲۴: افتد که شبی از کف تو جام ستانیم 30شمارهٔ ۲۲۵: ما بپای خم می سر بشکنیم 31شمارهٔ ۲۲۶: مستانه باز تا در میخانه میروم 32شمارهٔ ۲۲۷: تا بکی همراهی این عقل سرگردان کنم 33شمارهٔ ۲۲۸: نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه ...34شمارهٔ ۲۲۹: خداوندا عجب شوریده رائیم 35شمارهٔ ۲۳۰: بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را 36شمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم 37شمارهٔ ۲۳۲: در این خرمن گدائی خوشه چینم 38شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 39شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 40شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 41شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 42شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...43شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 44شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 45شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 46شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 47شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 48شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...49شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...50شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 51شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...52شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 53شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...54شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 55شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...56شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 57شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 58شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 59شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 60شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 61شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 62شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 63شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 64شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 65شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 66شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...67شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 68شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 69شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 70شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 71شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 72شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...73شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 74شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 75شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 76شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 77شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 78شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 79شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 80شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 81شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...82شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 83شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 84شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 85شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 86شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 87شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...88شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 89شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 90شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 91شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 92شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 93شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 94شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 95شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...96شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 97شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 98شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 99شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 100شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 101شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 102شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 103شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...104شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 105شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 106شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 107شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 108شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 109شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 110شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 111شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 112شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 113شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 114شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 115شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 116شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...117شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 118شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...119شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 120شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 121شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 122شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 123شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 124شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 125شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 126شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 127شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 128شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 129شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 130شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 131شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...132شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 133شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 134شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 135شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 136شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...137شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 138شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 139شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...140شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 141شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 142شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 143شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 144شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 145شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 146شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 147شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 148شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 149شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 150شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...151شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 152شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 153شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 154شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 155شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 156شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 157شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 158شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 159شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 160شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 161شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 162شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ