به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۱۸۷: الا تا کی حدیث از عمر و عمار

590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

الا تا کی حدیث از عمر و عمار
بزن مطرب رهی از خمر و خمار
حدیث واعظ مسجد شنیدم
ندارد حاصلی جز طول و تکرار
دل ما را بدست آر، ار بزرگی
بزرگی نیست ایشیخ آن دستار
خدا جوئی بی آزاریست ای مرد
برو بیزار شو از مردم آزار
از این می خوردن پنهان ملولم
بنه در کوی خمارم بیکبار
از این تسبیح و دستار آمدم تنگ
ببر تسبیح و دستارم بیکبار
نمیخواهم دگر جور نهانی
ببند از زلف زنارم بیکبار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۶: بر چهره تو طره پیراسته خوشتر 2شمارهٔ ۱۸۷: الا تا کی حدیث از عمر و عمار 3شمارهٔ ۱۸۸: ای گشته یک امروز تو از محفل ما دو ...4شمارهٔ ۱۸۹: در دشت مرو بصید نخجیر 5شمارهٔ ۱۹۰: چه خوش است آنکه شبی از سر شب تا ب ...6شمارهٔ ۱۹۱: بر خیز که خاست باد شبگیر 7شمارهٔ ۱۹۲: خواجه در آرزوی عمر دراز 8شمارهٔ ۱۹۳: شوریست عجب در سر شوریده سران باز 9شمارهٔ ۱۹۴: بر وی درازتر شود این آرزو و آز 10شمارهٔ ۱۹۵: زان طره در هم دل آویز 11شمارهٔ ۱۹۶: گوهر خود را هویدا کن کمال اینست و ...12شمارهٔ ۱۹۷: خروس صبح زد سبوح و قدوس 13شمارهٔ ۱۹۸: نوبتی صبح فرو کوفت کوس 14شمارهٔ ۱۹۹: نه درد جوی و نه اندر هوای درمان ب ...15شمارهٔ ۲۰۰: گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی ...16شمارهٔ ۲۰۱: حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پ ...17شمارهٔ ۲۰۲: دل نبندی بچرخ و دورانش 18شمارهٔ ۲۰۳: بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش 19شمارهٔ ۲۰۴: ای آفت جان و فتنه هوش 20شمارهٔ ۲۰۵: تو خواجه ای و منت جون غلام حلقه ب ...21شمارهٔ ۲۰۶: هر چه آید ز رنج و راحت پیش 22شمارهٔ ۲۰۷: گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام ...23شمارهٔ ۲۰۸: چون گریزد شیخ شهر از نام عشق 24شمارهٔ ۲۰۹: نزند دم فلک بجز دم عشق 25شمارهٔ ۲۱۰: باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق 26شمارهٔ ۲۱۱: نیمه از خاک و نیمه از افلاک 27شمارهٔ ۲۱۲: رفت از عمرم ای پسر چل سال 28شمارهٔ ۲۱۳: چند از این ترهات بیحاصل 29شمارهٔ ۲۱۴: هر روز بدیدار تو آیم ز در دل 30شمارهٔ ۲۱۵: هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو ...31شمارهٔ ۲۱۶: شکرلله که شدی باخبر از عالم دل 32شمارهٔ ۲۱۷: این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل 33شمارهٔ ۲۱۸: گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خا ...34شمارهٔ ۲۱۹: میرود اندیشه عشق تو چون جان در تن ...35شمارهٔ ۲۲۰: هان و هان ای بهار فضل و کمال 36شمارهٔ ۲۲۱: امشب بدر پیر مغان ولوله داریم 37شمارهٔ ۲۲۲: چنان دیوانه و بیهوش و مستم 38شمارهٔ ۲۲۳: بخاطر از کسی باری ندارم 39شمارهٔ ۲۲۴: افتد که شبی از کف تو جام ستانیم 40شمارهٔ ۲۲۵: ما بپای خم می سر بشکنیم 41شمارهٔ ۲۲۶: مستانه باز تا در میخانه میروم 42شمارهٔ ۲۲۷: تا بکی همراهی این عقل سرگردان کنم 43شمارهٔ ۲۲۸: نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه ...44شمارهٔ ۲۲۹: خداوندا عجب شوریده رائیم 45شمارهٔ ۲۳۰: بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را 46شمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم 47شمارهٔ ۲۳۲: در این خرمن گدائی خوشه چینم 48شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 49شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 50شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 51شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 52شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...53شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 54شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 55شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 56شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 57شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 58شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...59شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...60شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 61شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...62شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 63شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...64شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 65شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...66شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 67شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 68شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 69شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 70شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 71شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 72شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 73شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 74شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 75شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 76شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...77شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 78شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 79شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 80شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 81شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 82شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...83شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 84شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 85شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 86شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 87شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 88شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 89شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 90شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 91شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...92شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 93شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 94شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 95شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 96شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 97شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...98شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 99شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 100شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 101شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 102شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 103شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 104شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 105شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...106شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 107شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 108شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 109شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 110شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 111شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 112شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 113شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...114شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 115شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 116شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 117شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 118شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 119شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 120شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 121شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 122شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 123شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 124شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 125شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 126شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...127شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 128شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...129شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 130شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 131شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 132شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 133شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 134شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 135شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 136شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 137شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 138شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 139شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 140شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 141شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...142شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 143شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 144شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 145شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 146شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...147شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 148شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 149شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...150شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 151شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 152شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 153شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 154شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 155شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 156شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 157شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 158شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 159شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 160شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...161شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 162شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 163شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 164شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 165شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 166شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 167شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 168شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 169شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 170شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 171شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 172شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ