کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خوشا دردی که درمانی ندارد
    سری کز عشق سامانی ندارد
    ندارد ذوق جان و لذت عمر
    اگر دل مهر جانانی ندارد
    دل بی مهر جانان هر که راهست
    دلی دارد ولی جانی ندارد
    چه حاصل دارد از باغ وجود، ار
    بکف سیب زنخدانی ندارد
    زهی نادان که با صد گونه الوان
    بخوان اندر نمکدانی ندارد
    بهر کشور قدم زد موکب عشق
    امیر عقل فرمانی ندارد
    چه ترسانی ز دیوان حسابم
    برو دیوانه دیوانی ندارد
    چسان مجموع گردد خاطر آنراک
    سر زلف پریشانی ندارد
    بغیر از آه سرد و چهره زرد
    حدیث عشق برهانی ندارد
    خوش آن عاشق که با زلف و رخ دوست
    حدیث از کفر و ایمانی ندارد
    اگر عشقی نباشد، عیب حسن است
    خراب آن ده که دهقانی ندارد
    بهشت از صحبت خوبان بود دل
    خیال حور و غلمانی ندارد
    و گر بی صحبت خوبان بهشتی است
    بمعنی روح و ریحانی ندارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha