به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

میرزا حبیب خراسانی

میرزا حبیب خراسانیغزل هاشمارهٔ ۱۷۲: تیره شد گیتی و هنگام طرب باز آمد

610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تیره شد گیتی و هنگام طرب باز آمد
مژده ای خلوتیان نوبت شب باز آمد
وقت پیمودن کاس آمد و پر کردن طاس
نوبت پر زدن مرغ طرب باز آمد
وقت راحت شدن از صحبت ابنای جهان
گاه آسودگی از رنج و تعب باز آمد
جان بلب آمده بود از غم و اندیشه روز
شب شد و جان بتن و جام بلب باز آمد
ساقی دوش که روز از نظرم غائب بود
چون شب آمد بیکی شکل عجب باز آمد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۱: باغ را نوبت نشور آمد 2شمارهٔ ۱۷۲: تیره شد گیتی و هنگام طرب باز آمد 3شمارهٔ ۱۷۳: آمد مه خورداد که در غم نتوان بود 4شمارهٔ ۱۷۴: حرف ما با تو شب دوش چه بود 5شمارهٔ ۱۷۵: دوش ترک مست ما با طره آشفته بود 6شمارهٔ ۱۷۶: کفر زلف تو دگر باره مسلمانم کرد 7شمارهٔ ۱۷۷: چشم مست تو مگر باز چه در سر دارد 8شمارهٔ ۱۷۸: لطف تو سنگ را بنظر گوهر آورد 9شمارهٔ ۱۷۹: این همه آشوب و غوغا بر سر کوی تو ...10شمارهٔ ۱۸۰: نگینی گر بدست جم نباشد 11شمارهٔ ۱۸۱: باده نوشان بیخود از جام تواند 12شمارهٔ ۱۸۲: بهار شد که جهان خرمی ز سر گیرد 13شمارهٔ ۱۸۳: عشق آمد و یکباره ز خود بی خبرش کر ...14شمارهٔ ۱۸۴: میرود نیسان و میآید ایار 15شمارهٔ ۱۸۵: نبیند روی لیلی کس در این دار 16شمارهٔ ۱۸۶: بر چهره تو طره پیراسته خوشتر 17شمارهٔ ۱۸۷: الا تا کی حدیث از عمر و عمار 18شمارهٔ ۱۸۸: ای گشته یک امروز تو از محفل ما دو ...19شمارهٔ ۱۸۹: در دشت مرو بصید نخجیر 20شمارهٔ ۱۹۰: چه خوش است آنکه شبی از سر شب تا ب ...21شمارهٔ ۱۹۱: بر خیز که خاست باد شبگیر 22شمارهٔ ۱۹۲: خواجه در آرزوی عمر دراز 23شمارهٔ ۱۹۳: شوریست عجب در سر شوریده سران باز 24شمارهٔ ۱۹۴: بر وی درازتر شود این آرزو و آز 25شمارهٔ ۱۹۵: زان طره در هم دل آویز 26شمارهٔ ۱۹۶: گوهر خود را هویدا کن کمال اینست و ...27شمارهٔ ۱۹۷: خروس صبح زد سبوح و قدوس 28شمارهٔ ۱۹۸: نوبتی صبح فرو کوفت کوس 29شمارهٔ ۱۹۹: نه درد جوی و نه اندر هوای درمان ب ...30شمارهٔ ۲۰۰: گفته بودی کز پریشانی شدم چون موی ...31شمارهٔ ۲۰۱: حلقه در گوش چو دف چنگ صفت سر در پ ...32شمارهٔ ۲۰۲: دل نبندی بچرخ و دورانش 33شمارهٔ ۲۰۳: بدستم افتد اگر باز زلف پر شکنش 34شمارهٔ ۲۰۴: ای آفت جان و فتنه هوش 35شمارهٔ ۲۰۵: تو خواجه ای و منت جون غلام حلقه ب ...36شمارهٔ ۲۰۶: هر چه آید ز رنج و راحت پیش 37شمارهٔ ۲۰۷: گر دماغت تر نشد ای شیخ شهر از جام ...38شمارهٔ ۲۰۸: چون گریزد شیخ شهر از نام عشق 39شمارهٔ ۲۰۹: نزند دم فلک بجز دم عشق 40شمارهٔ ۲۱۰: باز رسید از یمن، نفخه زحمن عشق 41شمارهٔ ۲۱۱: نیمه از خاک و نیمه از افلاک 42شمارهٔ ۲۱۲: رفت از عمرم ای پسر چل سال 43شمارهٔ ۲۱۳: چند از این ترهات بیحاصل 44شمارهٔ ۲۱۴: هر روز بدیدار تو آیم ز در دل 45شمارهٔ ۲۱۵: هر چه در قرآن خدا فرموده از خمرو ...46شمارهٔ ۲۱۶: شکرلله که شدی باخبر از عالم دل 47شمارهٔ ۲۱۷: این خواجه گر رهد ز غم و حسرت اجل 48شمارهٔ ۲۱۸: گرد لعل دلفریبت کرده منزل تیره خا ...49شمارهٔ ۲۱۹: میرود اندیشه عشق تو چون جان در تن ...50شمارهٔ ۲۲۰: هان و هان ای بهار فضل و کمال 51شمارهٔ ۲۲۱: امشب بدر پیر مغان ولوله داریم 52شمارهٔ ۲۲۲: چنان دیوانه و بیهوش و مستم 53شمارهٔ ۲۲۳: بخاطر از کسی باری ندارم 54شمارهٔ ۲۲۴: افتد که شبی از کف تو جام ستانیم 55شمارهٔ ۲۲۵: ما بپای خم می سر بشکنیم 56شمارهٔ ۲۲۶: مستانه باز تا در میخانه میروم 57شمارهٔ ۲۲۷: تا بکی همراهی این عقل سرگردان کنم 58شمارهٔ ۲۲۸: نیمه هشیاریم و یک نیم دگر مستانه ...59شمارهٔ ۲۲۹: خداوندا عجب شوریده رائیم 60شمارهٔ ۲۳۰: بجرم آنکه تو خون کرده ای دل ما را 61شمارهٔ ۲۳۱: بنده ام بنده ولی بیخردم 62شمارهٔ ۲۳۲: در این خرمن گدائی خوشه چینم 63شمارهٔ ۲۳۳: دوش دو بهره نرفته ز شبم 64شمارهٔ ۲۳۴: ما بیخودان مست که رند و قلندریم 65شمارهٔ ۲۳۵: در رود کنگ دره تنگی گرفته ایم 66شمارهٔ ۲۳۶: ای خواجه با تو من سخنی مختصر کنم 67شمارهٔ ۲۳۷: گر تو می در خواب خوردی، ما به بید ...68شمارهٔ ۲۳۸: زر چه باشد که نثار کف پای تو کنم 69شمارهٔ ۲۳۹: بتقریبی ز ما گاهی ببر نام 70شمارهٔ ۲۴۰: یک بوسه زلعل لب دلجوی تو خواهم 71شمارهٔ ۲۴۱: ما راز نهانیم که در قلب جهانیم 72شمارهٔ ۲۴۲: از قول دوست ما بیکی مرحبا خوشیم 73شمارهٔ ۲۴۳: چون شود سردی فزون کار می و ساغر ک ...74شمارهٔ ۲۴۴: بتی شیرین لب اما ترشروی و تند خو ...75شمارهٔ ۲۴۵: باده پیش آر که ما گوش بغوغا ندهیم 76شمارهٔ ۲۴۶: با سبوی میفروشان دست بیعت داده ای ...77شمارهٔ ۲۴۷: ما قدح جز زکف شاهد صادق نزنیم 78شمارهٔ ۲۴۸: گر میخری شکسته تو خود ما شکسته ای ...79شمارهٔ ۲۴۹: من بجز کار می و ساقی و ساغر نکنم 80شمارهٔ ۲۵۰: بار دیگر یارجویان بر در دیار آمدی ...81شمارهٔ ۲۵۱: ما بدین درگه بامید گدائی آمدیم 82شمارهٔ ۲۵۲: بیا که روی سوی کوی میفروش کنیم 83شمارهٔ ۲۵۳: بیا یکدم بگرد دل بر آئیم 84شمارهٔ ۲۵۴: از باده دوش سخت مخمورم 85شمارهٔ ۲۵۵: دیشب بیاد چشم تو بیدار بوده ایم 86شمارهٔ ۲۵۶: ز آبادی بویرانی رسیدیم 87شمارهٔ ۲۵۷: بر آن سرم که بکوی مغان سرای کنم 88شمارهٔ ۲۵۸: بر در میخانه امشب بزم نو آئین کنم 89شمارهٔ ۲۵۹: روزی فتد آخر که من این دام ببرم 90شمارهٔ ۲۶۰: من بشیشه درون پری دارم 91شمارهٔ ۲۶۱: ما فرو مانده در این ره به نخستین ...92شمارهٔ ۲۶۲: با خراباتیان رهی دارم 93شمارهٔ ۲۶۳: دلی از نازکی چون شیشه دارم 94شمارهٔ ۲۶۴: بگشای در خانه که نره گدائیم 95شمارهٔ ۲۶۵: خیز تا رخت از این کوی بیکسوی کنیم 96شمارهٔ ۲۶۶: من صراحی بزیر کش دارم 97شمارهٔ ۲۶۷: خیز ای همدم که یکدم ناله و زاری ک ...98شمارهٔ ۲۶۸: من پرستار روی و موی توام 99شمارهٔ ۲۶۹: باز از دل شیدائی، شوریده سری دارم 100شمارهٔ ۲۷۰: ما فاطمیان سید عالی نسبستیم 101شمارهٔ ۲۷۱: رفتی و رخ خوب تر اسیر ندیدیم 102شمارهٔ ۲۷۲: در کوی دوست با غم و باشیون آمدیم 103شمارهٔ ۲۷۳: خیال جنت الماوی نداریم 104شمارهٔ ۲۷۴: اگر بگسستی از ما، غم نداریم 105شمارهٔ ۲۷۵: یک نیمه دل را به جمال تو سپردیم 106شمارهٔ ۲۷۶: خیز ای بت شنگول و بده باده که مست ...107شمارهٔ ۲۷۷: ای بار خدا ره بسوی خویش نمایم 108شمارهٔ ۲۷۸: ز لعل دلکشت ای یارجانی مطلبی دارم 109شمارهٔ ۲۷۹: شبی که تنگ لبت را چو جان ببر گیرم 110شمارهٔ ۲۸۰: ایکاش که چون موی ابر روی تو افتم 111شمارهٔ ۲۸۱: با سر زلف پریش تو کشاکش دارم 112شمارهٔ ۲۸۲: ما چرا سخت در این حلقه گرفتار شدی ...113شمارهٔ ۲۸۳: دیوانه ام دیوانه ام 114شمارهٔ ۲۸۴: ما بسی مرحله دور و دراز آمده ایم 115شمارهٔ ۲۸۵: تشویش بدو زشت و کم و بیش نداریم 116شمارهٔ ۲۸۶: برخیز که گرد دل درویش برآئیم 117شمارهٔ ۲۸۷: خیز که تا بر در دل ره کنیم 118شمارهٔ ۲۸۸: سبحه را دیشب بشیخ شهر بردم ارمغان 119شمارهٔ ۲۸۹: نز خدایم میتوان بگریختن 120شمارهٔ ۲۹۰: گر نیستی از عاشقان از عاشقی افسان ...121شمارهٔ ۲۹۱: بنده را سر بر آستان بودن 122شمارهٔ ۲۹۲: جان و تن را بعشق سودا کن 123شمارهٔ ۲۹۳: ترکانه سحر تاخته آمد بسر من 124شمارهٔ ۲۹۴: وقت سحر آمد اهل ترتیب سحر کن 125شمارهٔ ۲۹۵: شب آمد جام می را مرحبا کن 126شمارهٔ ۲۹۶: خاتم از دست اهرمن بستان 127شمارهٔ ۲۹۷: در دل ویران خیال رای تو مهمان 128شمارهٔ ۲۹۸: روز و شب بیهده با اختر خود جنگ مک ...129شمارهٔ ۲۹۹: خدای جهان در جهان جهان 130شمارهٔ ۳۰۰: عیب دانشور بود با ناکسان صهبا زدن 131شمارهٔ ۳۰۱: رخ است آن یا چمن یا باغ نسرین 132شمارهٔ ۳۰۲: آن لعل لب و دهان خندان 133شمارهٔ ۳۰۳: بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون 134شمارهٔ ۳۰۴: روز ابر و ترشح باران 135شمارهٔ ۳۰۵: نمیدانم چه کردی با دل من 136شمارهٔ ۳۰۶: ای دشمن جان من و ای خیره تن من 137شمارهٔ ۳۰۷: عید شد باده مغانه بزن 138شمارهٔ ۳۰۸: کس را مسنج جز بترازوی خویشتن 139شمارهٔ ۳۰۹: چندانکه زیم با دل آسوده زیم من 140شمارهٔ ۳۱۰: نکرده ای ببر ای سرو جامه گلگون 141شمارهٔ ۳۱۱: در کفت دارم، دلی خارش بکن رارش بک ...142شمارهٔ ۳۱۲: امروز امیر در میخانه توئی تو 143شمارهٔ ۳۱۳: می نخوردی سخن از باده و از جام بگ ...144شمارهٔ ۳۱۴: سر تا بقدم ترک منا، جان و دلی تو 145شمارهٔ ۳۱۵: مبر در پیش زاهد نام باده 146شمارهٔ ۳۱۶: آن مست ببین بی خبر از خویش فتاده 147شمارهٔ ۳۱۷: ندارم توشه ای از بهر این ره 148شمارهٔ ۳۱۸: چهره را رنگی بده آبی بده 149شمارهٔ ۳۱۹: من بدین کهنه دلق و کهنه کلاه 150شمارهٔ ۳۲۰: ایشیخ جز این خرقه و دستار چه داری 151شمارهٔ ۳۲۱: زلفکا چند حیله ساز کنی 152شمارهٔ ۳۲۲: تن همه زشتی و بدی یارجلاخذبیدی 153شمارهٔ ۳۲۳: شیخنا بگذر از توئی و منی 154شمارهٔ ۳۲۴: این طره پر چین که شکن در شکن استی 155شمارهٔ ۳۲۵: هر جا سخن از شکر و قند و عسل استی 156شمارهٔ ۳۲۶: ای خواجه شنیدستم زین کوچه رهی دار ...157شمارهٔ ۳۲۷: سخن بگوی که شیرین لب و شکردهنی 158شمارهٔ ۳۲۸: قربان مقدمت که ببزم من آمدی 159شمارهٔ ۳۲۹: گر تلخ کنی و گر ترش روی 160شمارهٔ ۳۳۰: با رقیبان سر سفر داری 161شمارهٔ ۳۳۱: چون شود با ما اگر رسم ستم کمتر کن ...162شمارهٔ ۳۳۲: شنیدستم که با یاری نهانی 163شمارهٔ ۳۳۳: از فکرت و اندیشه در آزار چرائی 164شمارهٔ ۳۳۴: ترک من نیمه شب از در با چراغ آید ...165شمارهٔ ۳۳۵: ترک بدخوی جفا جوی بلا بالا توئی 166شمارهٔ ۳۳۶: چرا میل دل آزاری نداری 167شمارهٔ ۳۳۷: اگر یک جرعه می در شیشه داری 168شمارهٔ ۳۳۸: رفتم بدر پیر خرابات تو بودی 169شمارهٔ ۳۳۹: هر که را در ره طلب بینی 170شمارهٔ ۳۴۰: بده ایساقی بزم آنقدح هوش زدای 171شمارهٔ ۳۴۱: آشکارا، روز طعن و لعن زندان میکنی 172شمارهٔ ۳۴۲: امروز مرا جام ز باده تهی استی 173شمارهٔ ۳۴۳: تو از عالم جز این یکدم نداری 174شمارهٔ ۳۴۴: رهم در بزم جان و دل تو دادی 175شمارهٔ ۳۴۵: شنیده ام که تو ای خواجه کیمیا دار ...176شمارهٔ ۳۴۶: ای تیره تن ما که بجان دشمن مائی 177شمارهٔ ۳۴۷: یک امشبی که تو آسوده در کنار منی 178شمارهٔ ۳۴۸: خواهی از حرف بد اندیش سلامت باشی 179شمارهٔ ۳۴۹: امشب که منم با تو در اینخانه خالی 180شمارهٔ ۳۵۰: بجان دشمن بغیر تن نداری 181شمارهٔ ۳۵۱: تا چند کند دست تو با زلف تو بازی 182شمارهٔ ۳۵۲: رفته از ما و تو منی و توئی 183شمارهٔ ۳۵۳: هی خویش بیارای و خر خویش بیارای 184شمارهٔ ۳۵۴: تو با لب نمکین از چه قند گفتاری 185شمارهٔ ۳۵۵: در ده قدح باده که با زخم فراقی 186شمارهٔ ۳۵۶: چه خوش بود که شبی در کنار من خسبی 187شمارهٔ ۳۵۷: تا لاله صفت جانا گلگونه قبا کردی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ