کاوس کیانی که کیش نام نهادند
کی بود و کجا بود و کیش نام نهادند
خاکی است که رنگین شده از خون ضعیفان
این ملک که بغداد و ریش نام نهادند
با خاک عجین آمد و از تاک عیان شد
خون دل شاهان که میش نام نهادند
صد تیغ جفا بر سر و تن دید یکی چوب
تا شد تهی از خویش و نیش نام نهادند
دل گرمی و دم سردی ما بود که گاهی
خرداد مه و گاه دیش نام نهادند
آئین طریق از نفس پیر مغان یافت
آن خضر که فرخنده پیش نام نهادند