به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
شب فراق، چو زلفت اگر چه تاریک است
امیدوارم از آن رو، که صبح، نزدیک است
به خفتگان، خبری میدهد، خروش خروس
ز هاتف دگرست، آن خطاب نزدیک است
صبا، سلاسل دیوانگان عشق تو را
به بوی زلف تو هر صبح، داده تحریک است
بپرس حال من از چشم خود، که این معنی
حکایتی است که معلوم ترک و تاجیک، است
ز کفر زلف تو، دل ره نمیبرد بیرون
که راه پر خم و پیچ و محله تاریک است
نمیرسد به خیال تو، آب دیده من
که دیده، سخت ضعیف است و راه، باریک است
تو مالکی به همه روی، در ممالک حسن
مرا بپرس، که سلمانت از ممالیک است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.