کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خواب مستی کرده چشمت، در خمار افتاده است

    زلف مشکین تو، چون من، بی‌قرار، افتاده است

    چشم بیمار تو را میرم، که در هر گوشه‌ای

    چون من مسکین، بیمارش، هزار افتاده است

    کار کار افتادگان را باز می‌بین، گاه گاه

    خاصه، کار افتاده‌ای را کو، ز کار افتاده است

    پای را در ره به عزت می‌نه، ای جان عزیز

    زانکه سرهای عزیزان، بر گذار افتاده است

    جمله ذرات وجودم، غرق بحر حیرت، است

    زان میان این اشک خونین، بر کنار، افتاده است

    عشق و درویشی و بیماری و جور روزگار

    صعب کاری است و ما راهر چهار، افتاده است

    حال سلمان گر کسی پرسد، بگو، در کوی دوست

    بی‌نوایی، بی زری، بی‌زور زار، افتاده است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha