کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر زلف تو من بار دگر توبه شکستم

    بس عهد که چون زلف تو بشکستم و بستم

    دریاب که زد کار جهانی همه بر هم

    چشم تو و عذرش همه این است که مستم

    در نامه چو من شرح فراق تو نویسم

    خون گرید و فریاد کند خامه ز دستم

    خورشید بلندی تو و من پست چو سایه

    آنجا که تو باشی نتوان گفت که هستم

    چشم تو به دل گفت که مست منی ای دل

    دل گفت: بلی مست تو از روز الستم

    گنجی است روان جام می و توبه طلسمش

    برداشتم آن گنج و طلسمش بشکستم

    بر سوختن و مردن من شمع شب افروز

    خندید بسی امشب و من می‌نگریستم

    روزش به سر آمد سحری گفت که سلمان

    برخیز که من نیز به روز تو نشستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha