کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هزارت دیده می‌بینم که می‌بینند هر سویی

    دریغ آید مرا باری به هر چشمی چنان رویی

    چو کار افتاد با بختم نهفتی روی و موی از من

    به بخت من ز مستوری فرو نگذاشتی مویی

    نمی‌ارزد بدان خونم که ساعد را بیازاری

    تو بنشین و اشارت کن به چشمی یا به ابرویی

    من آن باشم که بر تابم عنان از دست تو حاشا!

    همه خلق جهان سویی اگر باشند و من سویی

    خطا می‌دانم و آهو به آهو نسبت چشمت

    که چشم شیر گیر تو ندارد هیچ آهویی

    سگان کوی تو دایم به جستجوی خون من

    همی پویند و می‌بویند خاک هر سر کویی

    ازان می در قدح خندد که می را هست از ورنگی

    ازان گل بی‌وفا باشد که در گل هست ازو بویی

    ز سر می‌خواهم از بهر تو گویی بر تراشیدن

    ولی چوگان تو سر در نمی‌آرد به هر گویی

    دعا گوی تو بسیارند و سلمان از همه کمتر

    ولی چون این دعا گویت بود کمتر دعاگویی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha