کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کمترین صید سر زلف کمند تو منم

    چون تو ای دوست به هیچم نگرفتی چه کنم؟

    در درونم به جز از دوست دگر چیزی نیست

    یوسفم دوست من آلوده به خون پیرهنم

    درگذشت از سر من آب ولی گر دهدم

    آشنایی مددی دستی و پایی بزنم

    جان چه دارد که نثار ره جانان سازم؟

    یا که سر چیست که در پای عزیزش فکنم؟

    با خیال تو نگردد دگری در نظرم

    جز حدیث تو نیاید سخنی در دهنم

    شور سودای من و تلخی عیشم بگذار

    بنگر ای خسرو خوبان که چه شیرین سخنم

    قوت کندن سنگ ارچه چو فرهادم نیست

    سنگ جانم روم القصه و جانی بکنم

    ساقیا باده، که من بر سر پیمان توام

    در من این نیست که پیمانه و پیمان شکنم

    مطربا راه برون شد بنما، سلمان را

    به در دوست که من گمشده در خویشتنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha