کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سری از سر نه ار با ما سر مهر و وفا داری

    به ترک سر بگو آنگه بیا گر پای ما داری

    به سر باید سپرد این ره تو این صنعت کجا دانی

    ز جان باید گذشت اول تو این طاقت کجا داری؟

    چومی بر لب رسان جان را اگر کام از لبم جویی

    چو گل بر باد ده خود را اگر برگ هوا داری

    به عهد جنس ما کم جو نشان عهد حسن از ما

    برو بلبل چه می‌خواهی ز گل بوی وفاداری

    مپرهیز از هلاک تن بقای جان اگر خواهی

    میندیش از سردار ار سردار البقا داری

    رخ زر دست و آه سرد و اشک گرم و خون دل

    نشان مرد درد ما تو زین معنی چها داری

    مس زنگار خوردم شد ز تاب مهر دویت زر

    تو خود مسکین نمی‌دانی که با خود کیمیا داری

    دل و جان با ختن شرط است سلمان در ره جانان

    اگر جان و دلی داری بباز آخر چرا داری؟

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha