سلمان ساوجی
غزلیات
غزل شماره ۳۵۸: سری از سر نه ار با ما سر مهر و وفا داری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سری از سر نه ار با ما سر مهر و وفا داری به ترک سر بگو آنگه بیا گر پای ما داری به سر باید سپرد این ره تو این صنعت کجا دانی ز جان باید گذشت اول تو این طاقت کجا داری؟ چومی بر لب رسان جان را اگر کام از لبم جویی چو گل بر باد ده خود را اگر برگ هوا داری به عهد جنس ما کم جو نشان عهد حسن از ما برو بلبل چه می خواهی ز گل بوی وفاداری مپرهیز از هلاک تن بقای جان اگر خواهی میندیش از سردار ار سردار البقا داری رخ زر دست و آه سرد و اشک گرم و خون دل نشان مرد درد ما تو زین معنی چها داری مس زنگار خوردم شد ز تاب مهر دویت زر تو خود مسکین نمی دانی که با خود کیمیا داری دل و جان با ختن شرط است سلمان در ره جانان اگر جان و دلی داری بباز آخر چرا داری؟ سلمان ساوجی