کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بر افشان آستین تا من ز خود دامن برافشانم

    برافکن پرده تا پیدا شود احوال پنهانم

    بسان ذره می‌رقصند دلها در هوا امشب

    خرامان گرد و در چرخ آی ای جان ماه تابانم

    بزن راهی سبک مطرب ز راه لطف بنوازم

    بده رطل گران ساقی ز دست خویش بستانم

    گر امشب صبحدم سردی کند در مجلس گرمم

    به آه سینه برخیزم چراغ صبح بنشانم

    دل من باز می‌گردد به گرد لعل دلخواهش

    نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر بار این دل از جانم

    شکار آن کمان ابرویم، اینک داغ او بر دل

    ملامت گو مزن تیرم که من با داغ سلطانم

    برو عاقل مده پندم که من دیوانه و رندم

    نصیحت دیگری را کن که من مدهوش و حیرانم

    اگر تاجم نهد بر سر غلام حلقه در گوشم

    وگر بندم نهد بر پا اسیری بند فرمانم

    اگر بر آستانش پا نهاد از بی‌خودی سلمان

    مگیر ای مدعی بر من که پا از سر نمی‌دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha