به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گرچه در عهد تو عاشق به جفا میمیرد
لله الحمد که بر عهد وفا میمیرد
هر که میرد به حقیقت بود آن کشته دوست
سخن است اینکه به شمشیر قضا میمیرد
هر که در راه تو شد کشته نباشد مرده
زنده آنست که در کوی شما میمیرد
مرغ در دام تو از روی هوا میافتد
شمع بر بوی تو در پای صبا میمیرد
مرده بودم، ز می جام تو من زنده شدم
وانکه زین جام دمی خورد چرا میمیرد؟
ای گل تازه برین بلبل نالنده خویش
رحم کن رحم، که بیبرگ و نوا میمیرد!
دل من طره طرار تو را میخواهد
جان من غمزه بیمار تو را میمیرد
میشوم زنده من از درد تو ای دوست دوا
به کسی بخش که از بهر دوا میمیرد!
میکند راه خرد در شب سودای تو گم
که چراغ خرد از باد هوا میمیرد
به سر کوی غمت خاک دوایند مرا
نفس بیچاره چه داند که چرا میمیرد؟
نفسی ماند ز سلمان، مکنیدش درمان!
همچنینش بگذارید که تا میمیرد!
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.