به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بر گل رفتم از غالیه تر زدهای باز
گل را به خط نسخ قلم در زدهای باز
گل را ز رهی ساختهای از گره زلف
تا راه کدامین دل غمخور زدهای باز
بر گل زدهای حلقه و بر تنگ شکر قفل
امروز همه بر گل و شکر زدهای باز
آن ژاله صبح است و ا آب حیات است
یا آب گل ترکه به گل بر زدهای باز
گل را به چه دل خنده برآید ز خجالت؟
بس خنده که بر روی گل تر زدهای باز
هر سیم سر شکم که روان بود به سودا
بر سکه رویم همه با زر زدهای باز
بر ساغر ما سنگ جفا میزنی ای دوست!
با تو چه توان گفت که ساغر زدهای باز؟
همچون قلم اندر خطم از زلف تو زیراک
بیواسطهام همچو قلم سرزدهای باز
گفتی که به هم بر نزم کار تو، سلمان!
در هم زدهای زلف و به هم برزدهای باز
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.