کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کسی که قصه درد مرا نمی‌داند

    ز لوح چهره من یک به یک فرو خواند

    حدیث شوق به طومار گر فرو خوانم

    بجان دوست که طومار سر بپیچاند

    بیا که مردم چشمم سرشک گلگون را

    به جست و جوی تو هر سو چو آب می‌راند

    نگویمت: به تو می‌ماند از عزیزی عمر

    که عمر اگرچه عزیز است، هم نمی‌ماند

    به آروزی خیال توام خوش آمد خواب

    گر آب دیده من بر منش نشوراند

    به آب دیده بگردانم از جفای تو دل

    که آب دیده من سنگ را بگرداند

    گرفت دیده من آب و دل در آن آتش

    که گر خیال تو آید کجاش بنشاند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha