کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یار می‌آید و در دیده چنان می‌آید

    که پری پیکری از عالم جان می‌آید

    سر سودای تو گنجی است نهان در دل من

    به زیان می‌رود آن چون به زبان می‌آید

    من گرفتم که ز عشق تو حکایت نکنم

    چه کنم کز در و دیوار فغان می‌آید؟

    به جمالت که اگر بی تو نظر بر خورشید

    می‌کنم در نظرم تیغ و سنان می‌آید

    به حیاتت که اگر می‌خورم از دست تو زهر

    خوشتر از آب حیاتم به دهان می‌آید

    تا تویی در دل من کی دگری می‌گنجد؟

    یا کجا در نظرم هر دو جهان می‌آید؟

    مرهم لطف خوش آید همه کس را لیکن

    زخم تیغ تو مرا خوشتر از آن می‌آید

    بر دلم صحبت آن کس که ندارد ذوقی

    گر همه جان عزیز است، گران می‌آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha