کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی تو آب چشمه خورشید می‌برد

    لعلت به خنده پرده یاقوت می‌درد

    گر بنگرد عروس جمالت در آینه

    خودبین شود هر آینه، آن به که ننگرد

    گر لاله با عذار تو شوخی کند و را

    معذور دار! کز سبکی باد می‌برد

    چون مجمر از درون نفس گرم می‌زنم

    بر بوی آنکه لطف تو دامن بگسترد

    بگریست زار مردم چشم من از غمش

    لیکن چه سود؟ که غم مردم نمی‌خورد

    دین می‌کنم فدای سر زلف کافرت

    گر زلف کافر تو بدین سر در آورد

    گفتم: به خون دل به کف آرم وصال تو

    بسیار ازین بگفتم و او دم نمی‌خورد

    سلمان تواند از سر دنیا و آخرت

    بگذشت، لیکن از سر کوی تو نگذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha