کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل، در برم گرفت و پی یار من برفت

    لب بوسه داد و جان و روان از بدن برفت

    چون دید دل، که قافله اشک می‌رود

    با کاروان روان شد و از چشم من برفت

    بلبل شنید ناله من، در فراق یار

    مستانه، نعره‌ای زد و از خویشتن برفت

    آن کس که باز ماند ز جانان برای جان

    یوسف گذاشت، در طلب پیرهن برفت

    آن سرو ناز، تا ز چمن سایه برگرفت

    بنشست آتش گل و آب سمن برفت

    از زلف جمع کرد، پراکنده لشگری

    آمد، به قصد خونم و در آمدن برفت

    بشکست، قلب لشکر دلها و درپیش

    لشکر برفت و آن بت لشکر شکن برفت

    ناگفتنی است، راز دهانش ولی، چه سود

    خوردن، دریغ بر سخنی کز دهن برفت

    بازا، که عمر جز نفسی نیست و آن نفس

    یکبارگی، درآمدن و در شدن برفت

    سلمان ز شوق او اگرت جان بشد چه شد

    سودای او نرفت ز جان و ز تن برفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha