به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا در سرم، ز زلف تو، سودا فتاده است
کارم ز دست رفته و در پا، فتاده است
بیاتفاق صحبت و بیاختیار هجر
مشکل حکایتی است که ما را فتاده است
چون شمع، میگدازم و روشن نمیشود
کین خود، چه آتشی است که در ما فتاده است؟
گر افتدت هوس، که بپرسی، دل مرا
در زلف خود بجو، که هم آنجا فتاده است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.