کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    هر که شد بنده عشق تو ز خلق آزاد است
    جانم آن لحظه که غمگين تو باشد شاد است
    الم و درد تو سرمايه روح و راحت
    ستم عشق تو پيرايه عدل و داد است
    عشق تو شاه سراپرده ملک ازل است
    کانچه فرمود بجان کيش و بجان منقاد است
    ز آتش عشق بسوز اى دل و خاک ره شو
    زانکه جز شيوه عشق آنچه شنيدى باد است
    عمر باقى طلب از عشق که اين چند نفس
    که بر آنست حيات همه بى بنياد است
    قدر خود را بشناس اى دل و ارزان مفروش
    که وجودت شرف کارگه ايجاد است
    خسروان خاک رهش تاج سر خود سازند
    هر که شيرين مرا شيفته چون فرهاد است
    رسم جانبازى عشاق بياموز حسين
    که در اين شيوه ترا حسن رخش استاد است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha