به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم

3390عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم

اگر ز گريه شود چشمه دوستتر داريم

بهيچ باب از اين در طريق رفتن نيست

کجا رويم از اين در کدام در داريم

ببوستان رضايت شکفته همچو گليم

چو لاله گرچه بسى داغ بر جگر داريم

اگر تو نيش زنى همچو شهد نوش کنيم

که از جراحت تو راحت جگر داريم

در آتشيم ز دست غمت وليک خوشيم

که از حلاوت غمهاى تو خبر داريم

صفا نماند بعالم بيا که از سر صدق

دل از تعلق آن تيره خاک برداريم

وداع همنفسان کن حسين و رخت ببند

که رفت قافله ما هم سر سفر داريم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٨١: گذشت عمر و خلاص از محن نمييابم 2شماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم 3شماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم 4شماره ١٨٤: مراد خاطر خود در جهان نمى يابم 5شماره ١٨٥: الا اى طاير سدره نشيمن 6شماره ١٨٦: اى دل از وحشت سراى دار گيتى کن کرا ...7شماره ١٨٧: ماه من چون آگهى از ناله شبهاى من 8شماره ١٨٨: اى سر کويت بلاى روضه رضوان من 9شماره ١٨٩: از باده دوشينت بس بيخبريم اى جان 10شماره ١٩٠: با کس حديث عشق تو گفتن نمى توان 11شماره ١٩١: نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن 12شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...13شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 14شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 15شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 16شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 17شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 18شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 19شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 20شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...21شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 22شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 23شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...24شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...25شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...26شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 27شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 28شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 29شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 30شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 31شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 32شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 33شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...34شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 35شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 36شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 37شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 38شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 39شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...40شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 41شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...42شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 43شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 44شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 45شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...46شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...47شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 48شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 49شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 50شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...51شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 52شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 53شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 54شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...55شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...56شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 57شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...58شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 59شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 60شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 61شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...62شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 63شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 64شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 65شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 66شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 67شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...68شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 69شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 70شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 71شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 72شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 73شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 74شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 75شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...76شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 77شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 78شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 79شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 80شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 81شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 82شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...83شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 84شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 85شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 86شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 87شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 88شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...89شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 90شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 91شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 92شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ