کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    يارب مه تابان من يا نور ربانى است اين
    عيسى چارم آسمان يا يوسف ثانى است اين
    فراش دردش سوى دل آمد که جاروبى زند
    در خانه غوغا ديد و گفت يارب چه افغانى است اين
    خلوتسراى خاص شه و آنگه در او نامحرمان
    زينسان روا دارد کسى آخر چه حيوانى است اين
    بيرون کشيد آن جمله را از عشق آورد آتشى
    ميسوخت بام و خانه را گفتم مسلمانى است اين
    گفتا که اى نادان برو کاندر ضلالى تو گرو
    بى تو و نه اين رخت تو در خورد سلطانى است اين
    چون خانه شد پاک از همه آورد تخت و رختها
    گفتا که ميدارش نگه کز فضل ربانى است اين
    ناگاه آمد جذبه اى و آزاد کرد از من مرا
    گفتم شهست اين گفت نى چاوش خاقانى است اين
    وانگاه آمد پرتوى آتش کشى هستى کشى
    چون رفتم از خود گفت اين سبحات سبحانى است اين
    اين بس رخ دلدار خود ديدم بچشم يار خود
    بيخود شنيدم اين ندا کانوار رحمانى است اين
    خاموش کن اکنون حسين کانجا نميگنجد سخن
    زين پس بگرد تن متن کآسايش جانى است اين
    غربت چو دربان بر درش بنشست و راند اغيار را
    من نيز رفتم گفت رو هنگام دربانى است اين

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha