کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى
    داد بدست دلم سبحه سبحانئى
    من چو بفرمان او سبحه گرفتم بدست
    برد ز من دين و دل از ره پنهانئى
    گشت دلم مست او جان شده پابست او
    خورده هم از دست او باده جانانئى
    سوى من شه نشان کرد جنيبت روان
    کرد در اقليم جان غارت سلطانئى
    آن شه پر مکر و فن داشت خرابى من
    تا بنهد از کرم گنج بويرانئى
    آه که از عشق دوست کين همه فتنه ازوست
    عابد ديرينه شد عاشق رهبانئى
    کرد ز خود فانيم داد پريشانيم
    برد مسلمانيم آه مسلمانئى
    سطوت عشق جليل ساخته بى قال و قيل
    خون دلم را سبيل بر خطر جانئى
    آه که از بيخودى من چه شغب ها کنم
    گر نکند شاه من رسم نگهبانئى
    دوست چو آمد عيان رفت حسين از ميان
    عاريه دارد بدوش خلعت انسانئى

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha