کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او
    خاک ره گشتم در اين سودا که بوسم پاى او
    بستم از غيرت در دل را بروى غير دوست
    تا که خلوتخانه چشم دلم شد جاى او
    دارم از جنت فراغت با رخ جان پرورش
    نيستم پرواى طوبى با قد رعناى او
    ساکنان عالم بالا نهند از روى فخر
    سر بر آن خاکى که بنهد پاى بر بالاى او
    سنبل اندر باغ پيچيده ز دست طره اش
    لاله بر دل داغ دارد از رخ زيباى او
    گر نديدى رسته از شکر نبات اينک ببين
    سبزه خط بر لب شيرين شکرخاى او
    کلبه تاريک من خواهم که يکشب تا بروز
    روشنائى يابد از روى جهان آراى او
    گر ز دست من رود سرمايه سود دو کون
    پاى نتوانم کشيدن باز از سوداى او
    از سر کويش بجنت روى کى آرد حسين
    نيست غير از کوى جانان جنت المأواى او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha