حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او خاک ره گشتم در اين سودا که بوسم پاى او بستم از غيرت در دل را بروى غير دوست تا که خلوتخانه چشم دلم شد جاى او دارم از جنت فراغت با رخ جان پرورش نيستم پرواى طوبى با قد رعناى او ساکنان عالم بالا نهند از روى فخر سر بر آن خاکى که بنهد پاى بر بالاى او سنبل اندر باغ پيچيده ز دست طره اش لاله بر دل داغ دارد از رخ زيباى او گر نديدى رسته از شکر نبات اينک ببين سبزه خط بر لب شيرين شکرخاى او کلبه تاريک من خواهم که يکشب تا بروز روشنائى يابد از روى جهان آراى او گر ز دست من رود سرمايه سود دو کون پاى نتوانم کشيدن باز از سوداى او از سر کويش بجنت روى کى آرد حسين نيست غير از کوى جانان جنت المأواى او حسین خوارزمی