به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من

3510عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من

درد روح افزاى تو سرمايه درمان من

تو گل باغ بهشت و جان من بستان آن

تا برفتى رفت بى تو رونق بستان من

چشم من جام شرابست و دل زارم کباب

تا مگر گردد خيال تو شبى مهمان من

گر بصورت گشته ام غايب ز جانان باک نيست

نيست غايب جان و دل از حضرت جانان من

با سر کويت فراغت دارم از باغ بهشت

نيست غير از کوى جانان روضه رضوان من

گوشوار جان کند از در الفاظ حسين

گر رسد شعرت بگوش شاه معنى دان من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 2شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 3شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...4شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 5شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 6شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...7شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...8شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...9شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 10شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 11شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 12شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 13شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 14شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 15شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 16شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...17شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 18شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 19شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 20شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 21شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 22شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...23شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 24شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...25شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 26شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 27شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 28شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...29شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...30شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 31شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 32شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 33شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...34شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 35شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 36شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 37شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...38شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...39شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 40شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...41شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 42شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 43شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 44شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...45شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 46شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 47شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 48شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 49شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 50شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...51شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 52شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 53شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 54شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 55شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 56شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 57شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 58شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...59شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 60شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 61شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 62شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 63شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 64شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 65شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...66شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 67شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 68شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 69شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 70شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 71شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...72شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 73شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 74شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 75شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ