به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم

3150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چمن شکفته و گلها ببار مى بينم

وليک بى رخ او گل چو خار مى بينم

اگر بهشت بود دوزخ است در چشمم

هر آن ديار که خالى ز يار مى بينم

گل اميد من از باد هجر گشت زبون

خزان نگر که بوقت بهار مى بينم

جراحت دل خود را مجوى مرهم از آنک

بهر که مينگرم دل فکار مى بينم

ز درد هر که بناليد و از جفا بگريخت

ز روى اهل دلش شرمسار مى بينم

دريغ خطه خوارزم شد چنانکه در او

نه يار و مونس و نى غمگسار مى بينم

اساس قصر بقا بايدت نهاد حسين

بناى عمر چو نااستوار مى بينم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم 2شماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم 3شماره ١٨٤: مراد خاطر خود در جهان نمى يابم 4شماره ١٨٥: الا اى طاير سدره نشيمن 5شماره ١٨٦: اى دل از وحشت سراى دار گيتى کن کرا ...6شماره ١٨٧: ماه من چون آگهى از ناله شبهاى من 7شماره ١٨٨: اى سر کويت بلاى روضه رضوان من 8شماره ١٨٩: از باده دوشينت بس بيخبريم اى جان 9شماره ١٩٠: با کس حديث عشق تو گفتن نمى توان 10شماره ١٩١: نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن 11شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...12شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 13شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 14شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 15شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 16شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 17شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 18شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 19شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...20شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 21شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 22شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...23شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...24شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...25شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 26شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 27شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 28شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 29شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 30شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 31شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 32شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...33شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 34شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 35شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 36شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 37شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 38شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...39شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 40شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...41شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 42شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 43شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 44شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...45شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...46شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 47شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 48شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 49شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...50شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 51شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 52شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 53شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...54شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...55شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 56شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...57شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 58شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 59شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 60شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...61شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 62شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 63شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 64شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 65شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 66شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...67شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 68شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 69شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 70شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 71شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 72شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 73شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 74شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...75شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 76شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 77شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 78شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 79شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 80شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 81شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...82شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 83شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 84شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 85شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 86شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 87شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...88شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 89شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 90شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 91شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ