کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    اگر برد سوى دارالقرار ما را دوست
    دلم قرار نگيرد در او مگر با دوست
    مرا نه ملک جهان بايد و نه باغ جنان
    که نيست از دو جهانم مراد الا دوست
    چنان بجان من آميخت دوست از سر لطف
    که نيست فرق ز جان عزيز من تا دوست
    بدان مقام رسيد اتحاد من با او
    که باز مى نشناسم که اين منم يا دوست
    ز دوست ديده بينا بجوى تا بينى
    که هست در همه کائنات پيدا دوست
    چه باک اگر همه عالم شوند دشمن ما
    چو هست آن شه خوبان عهد با ما دوست
    ميان ما و تو جز صلح نيست اى زاهد
    ترا نعيم رياض بهشت و ما را دوست
    حسين اگر همه خويشان شوند بيگانه
    بجان دوست که ما را بس است تنها دوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha