کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    بچشم او نظر ميکن دلا در ماه رخسارش
    تو هم با ديده جان ميتوانى ديد ديدارش
    ظلال عالم صورت سبل شد ديده دل را
    بهل صورت که تا بينى جهانى پر ز انوارش
    گلستان حقايق را چه ريحانهاست روح افزا
    مشام جان چو بگشائى رسد بوئى ز گلزارش
    کند شادى بود خرم دلى کز عشق دارد غم
    شود آزاد در عالم هر آنکو شد گرفتارش
    شه کنعانيم چون مه ببازار آمده ناگه
    عزيزان وفاپيشه بجان گشته خريدارش
    چه راحتها که مى بينم جراحتهاى جانانرا
    چه مستيها که من دارم ز چشم شوخ خمارش
    هدف گشته مرا سينه ز تيغ غمزه مستش
    صدف گشته مرا ديده ز ياقوت گهر بارش
    کجا چون تو گواهى را پسندد يار خود هرگز
    شد اين کنج دل ويران محل گنج اسرارش
    چو گنج خاص سلطانى نباشد جز بويرانى
    شهى کاندر همه عالم بخوبى نيست کس يارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha