کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    دل بيچاره ام گم شد بکوى يار ميجويم
    دل گمگشته خود را از آن دلدار ميجويم
    ز گلشنهاى روحانى چنين بلبل که من دارم
    قفس چون بشکند او را در آن گلزار ميجويم
    چو چشم او بعيارى روان و قلب ميدزدد
    من بيدل متاع خود از آن عيار ميجويم
    چو دانستم که آن عيسى پى تيمار ميآيد
    دل آشفته خود را کنون بيمار ميجويم
    چنان با سوز عشق او خوشستم دل که در محشر
    بجاى شربت کوثر حريق نار ميجويم
    اگر گه گه ز بيخويشى نظر در عالم اندازم
    از او آيينه ميسازم در او ديدار ميجويم
    چنان بختى که در خوابش شهنشاهان همى يابند
    چو رهبر بخت بيدارش من بيدار ميجويم
    حسين اين تاج داريها مرا کى در نظر آيد
    سر سودائى خود را بزير دار مى جويم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha