به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٦٧: ما اى صنم هواى تو از سر گرفته ايم

3450عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ما اى صنم هواى تو از سر گرفته ايم

چون شمع ز آتش دل خود در گرفته ايم

دل برگرفته ايم ز هستى خويشتن

زان پس هواى همچو تو دلبر گرفته ايم

بهر غذاى طوطى طبع سخن گذار

از پسته تو طعمه شکر گرفته ايم

تا گوشوار گوش دل و جان خود کنيم

از لعل دلپذير تو گوهر گرفته ايم

با عاقلان گذاشته آئين عقل را

با عاشقان طريقه ديگر گرفته ايم

درس جنون بمدرسه عشق کرده گوش

زنجير آن دو زلف معنبر گرفته ايم

تا چشم نيم مست تو خمار عشق شد

ما دمبدم صراحى و ساغر گرفته ايم

هردم ببوى آن لب ميگون بمصطبه

جام لبالب از مى احمر گرفته ايم

دانسته ايم ما که سهى سرو را برست

چون قد دلفريب تو در برگرفته ايم

منصوروار دل ز بر خود بريده ايم

تا چون حسين عشق تو از سر گرفته ايم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٦٦: تا بسوداى تو از راه دراز آمده ايم 2شماره ١٦٧: ما اى صنم هواى تو از سر گرفته ايم 3شماره ١٦٨: من که بر جان و دل از درد تو داغى د ...4شماره ١٦٩: شکيبم از رخ جانان نمى شود چکنم 5شماره ١٧٠: ما بار تن ز کوى وصال تو مى بريم 6شماره ١٧١: نبودم يکنفس طاقت که چشم از يار برب ...7شماره ١٧٢: يارى که ز جان دوسترش داشته بودم 8شماره ١٧٣: ما جگرسوختگان با غم دلدار خوشيم 9شماره ١٧٤: گر برود هزار جان با غم عشق او خوشم 10شماره ١٧٥: سرگشته در اين باديه تا چند بپوئيم 11شماره ١٧٦: بيا بيا که من اندر جهان ترا دارم 12شماره ١٧٧: شبى اگر بکشد درد آرزوى توام 13شماره ١٧٨: با درد غم عشق تو درمان نشناسم 14شماره ١٧٩: تا خاک صفت معتکف آن سر کويم 15شماره ١٨٠: در ره عشق تو با درد و الم ساخته اي ...16شماره ١٨١: گذشت عمر و خلاص از محن نمييابم 17شماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم 18شماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم 19شماره ١٨٤: مراد خاطر خود در جهان نمى يابم 20شماره ١٨٥: الا اى طاير سدره نشيمن 21شماره ١٨٦: اى دل از وحشت سراى دار گيتى کن کرا ...22شماره ١٨٧: ماه من چون آگهى از ناله شبهاى من 23شماره ١٨٨: اى سر کويت بلاى روضه رضوان من 24شماره ١٨٩: از باده دوشينت بس بيخبريم اى جان 25شماره ١٩٠: با کس حديث عشق تو گفتن نمى توان 26شماره ١٩١: نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن 27شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...28شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 29شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 30شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 31شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 32شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 33شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 34شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 35شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...36شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 37شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 38شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...39شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...40شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...41شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 42شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 43شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 44شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 45شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 46شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 47شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 48شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...49شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 50شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 51شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 52شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 53شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 54شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...55شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 56شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...57شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 58شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 59شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 60شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...61شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...62شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 63شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 64شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 65شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...66شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 67شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 68شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 69شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...70شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...71شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 72شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...73شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 74شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 75شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 76شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...77شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 78شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 79شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 80شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 81شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 82شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...83شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 84شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 85شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 86شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 87شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 88شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 89شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 90شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...91شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 92شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 93شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 94شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 95شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 96شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 97شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...98شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 99شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 100شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 101شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 102شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 103شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...104شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 105شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 106شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 107شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ