به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٦٢: وقتى نظر بطلعت منظور داشتم

3000عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

وقتى نظر بطلعت منظور داشتم

با آن پرى فراغتى از حور داشتم

شبها ز عکس چهره چون آفتاب او

مانند ماه مشعله نور داشتم

او شاه ملک حسن و من از مهر روى او

رأى منير و رأيت منصور داشتم

با پسته دهان و لب او فراغتى

از فکر نقل و باده انگور داشتم

دردا که آن طبيب مسيحا نفس نکرد

انديشه اى که عاشق رنجور داشتم

آيا بود که نزد من آيد ز روى مهر

ماهى که بر رخش نظر از دور داشتم

از اشک سرخ و چهره زردم فسانه شد

رازى که در دل از همه مستور داشتم

مى يافت قوت روح ز ياقوت او حسين

نظمى از آن چو لؤلؤ منثور داشتم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٦١: اى از فروغ روى تو روشن سراى چشم 2شماره ١٦٢: وقتى نظر بطلعت منظور داشتم 3شماره ١٦٣: بى تو چون طره تو حال مشوش دارم 4شماره ١٦٤: گر چه از دست غمت حال پريشان دارم 5شماره ١٦٥: در نامه حديث دل درويش نويسم 6شماره ١٦٦: تا بسوداى تو از راه دراز آمده ايم 7شماره ١٦٧: ما اى صنم هواى تو از سر گرفته ايم 8شماره ١٦٨: من که بر جان و دل از درد تو داغى د ...9شماره ١٦٩: شکيبم از رخ جانان نمى شود چکنم 10شماره ١٧٠: ما بار تن ز کوى وصال تو مى بريم 11شماره ١٧١: نبودم يکنفس طاقت که چشم از يار برب ...12شماره ١٧٢: يارى که ز جان دوسترش داشته بودم 13شماره ١٧٣: ما جگرسوختگان با غم دلدار خوشيم 14شماره ١٧٤: گر برود هزار جان با غم عشق او خوشم 15شماره ١٧٥: سرگشته در اين باديه تا چند بپوئيم 16شماره ١٧٦: بيا بيا که من اندر جهان ترا دارم 17شماره ١٧٧: شبى اگر بکشد درد آرزوى توام 18شماره ١٧٨: با درد غم عشق تو درمان نشناسم 19شماره ١٧٩: تا خاک صفت معتکف آن سر کويم 20شماره ١٨٠: در ره عشق تو با درد و الم ساخته اي ...21شماره ١٨١: گذشت عمر و خلاص از محن نمييابم 22شماره ١٨٢: دو چشم کز هوس روى دوست تر داريم 23شماره ١٨٣: چمن شکفته و گلها ببار مى بينم 24شماره ١٨٤: مراد خاطر خود در جهان نمى يابم 25شماره ١٨٥: الا اى طاير سدره نشيمن 26شماره ١٨٦: اى دل از وحشت سراى دار گيتى کن کرا ...27شماره ١٨٧: ماه من چون آگهى از ناله شبهاى من 28شماره ١٨٨: اى سر کويت بلاى روضه رضوان من 29شماره ١٨٩: از باده دوشينت بس بيخبريم اى جان 30شماره ١٩٠: با کس حديث عشق تو گفتن نمى توان 31شماره ١٩١: نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن 32شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...33شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 34شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 35شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 36شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 37شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 38شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 39شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 40شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...41شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 42شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 43شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...44شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...45شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...46شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 47شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 48شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 49شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 50شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 51شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 52شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 53شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...54شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 55شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 56شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 57شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 58شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 59شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...60شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 61شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...62شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 63شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 64شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 65شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...66شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...67شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 68شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 69شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 70شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...71شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 72شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 73شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 74شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...75شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...76شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 77شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...78شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 79شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 80شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 81شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...82شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 83شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 84شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 85شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 86شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 87شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...88شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 89شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 90شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 91شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 92شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 93شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 94شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 95شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...96شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 97شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 98شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 99شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 100شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 101شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 102شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...103شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 104شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 105شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 106شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 107شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 108شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...109شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 110شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 111شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 112شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ