حسین خوارزمی
غزل ها
شماره ١١٨: بچشم او نظر ميکن دلا در ماه رخسارش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بچشم او نظر ميکن دلا در ماه رخسارش تو هم با ديده جان ميتوانى ديد ديدارش ظلال عالم صورت سبل شد ديده دل را بهل صورت که تا بينى جهانى پر ز انوارش گلستان حقايق را چه ريحانهاست روح افزا مشام جان چو بگشائى رسد بوئى ز گلزارش کند شادى بود خرم دلى کز عشق دارد غم شود آزاد در عالم هر آنکو شد گرفتارش شه کنعانيم چون مه ببازار آمده ناگه عزيزان وفاپيشه بجان گشته خريدارش چه راحتها که مى بينم جراحتهاى جانانرا چه مستيها که من دارم ز چشم شوخ خمارش هدف گشته مرا سينه ز تيغ غمزه مستش صدف گشته مرا ديده ز ياقوت گهر بارش کجا چون تو گواهى را پسندد يار خود هرگز شد اين کنج دل ويران محل گنج اسرارش چو گنج خاص سلطانى نباشد جز بويرانى شهى کاندر همه عالم بخوبى نيست کس يارش حسین خوارزمی