کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    شوريده کرد حالم لعل شکر نثارش
    آشفته ساخت کارم زلفين بيقرارش
    ما را ز عشق رويش آن آتشى ست در دل
    کآفاق را بيکدم سوزد يکى شرارش
    از يار اگر چه دوريم شاديم از آنکه بارى
    بر سينه داغ حسرت داريم يادگارش
    از روى اهل همت بالله که شرم دارم
    هنگام وصل جانان گر جان کنم نثارش
    با من چگونه ورزد يارى و مهربانى
    يارى که نيست هرگز در ملک حسن يارش
    آن سرو لاله عارض از ديده رفت و دارم
    چون لاله داغ بر دل دور از گل عذارش
    من دسته گل خود دادم ز دست ليکن
    در پاى جان من ماند آسيب زخم خارش
    گلزار کامرانى بى گل چو نيست خرم
    جان را چه حاصل اى دل از باغ نوبهارش
    چشم حسين دارد شکل خيال قدش
    جوئى ست پر ز آب و سرويست در کنارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha