کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    اين منم ره يافته در مجلس سلطان خويش
    جان دهم شکرانه چون ديدم رخ جانان خويش
    ديگران گر سيم و زر آرند از بهر نثار
    من نثار حضرت جانانه سازم جان خويش
    دارم از ديده شرابى و کبابى از جگر
    تا خيال دوست را آرم شبى مهمان خويش
    داشتم پيمان که از پيمانه باشم مجتنب
    باده چون پيمود ساقى رستم از پيمان خويش
    راز من از اشک سرخ و روى زردم فاش شد
    من نکردم آشکارا قصه پنهان خويش
    از جراحتهاى او داريم راحتها بسى
    زانکه از دردش همى يابد دلم درمان خويش
    جوهر کان را سلاطين معانى طالبند
    شکر ايزد را که بارى يافتم در کان خويش
    گوهر کان را نمى يابند غواصان عشق
    شادى جان کسى کو يافت در عمان خويش
    شادى دنيا و هم عقبى شود آن حسين
    اين گدا را از کرم گر تو بخوانى آن خويش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha