کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    رندان که مقيمان خرابات الستند
    از غمزه ساقى همه آشفته و مستند
    برخاسته اند از سر مستى بارادت
    زانروز که در ميکده عشق نشستند
    تا چشم بنظاره آن يار گشادند
    از ديدن اغيار همه ديده ببستند
    زان شورش و مستى که ز هستى نهراسند
    نشکفت اگر ساغر و پيمانه شکستند
    از نشئه آن باده که از عشق قديمست
    از جوى حوادث همه يکبار بجستند
    دست از همه آفاق فشاندند ز غيرت
    اى دوست بينديش که بارى ز چه رستند
    از ذوق بلا نوش خرابات خرابند
    در شوق بلى گوى مناجات الستند
    از هستى خود جانب مستى بگريزند
    تا خلق ندانند که اين طايفه هستند
    مانند حسين از سر کونين گذشتند
    با اين همه از طعن بدانديش نرستند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha