کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    دوست چون خواهد که عاشق هر نفس زارى کند
    خانمانش سوزد و ميل دل آزارى کند
    ساختن بايد بسوز عشق آن يارى که او
    کو بسوزد آشکارا در نهان يارى کند
    کى توان برداشتن بار بلاى عشق را
    گر نه لطف او به پنهانى مددکارى کند
    کاله پر عيب دل را کز همه وامانده بود
    مشترى ماهرو هر دم خريدارى کند
    تو بزارى ساز و از آزار او رخ برمتاب
    نيست عاشق هر که آزارى ز بيزارى کند
    گر بدست ديگران بنياد ما را بر کند
    نى در آخر از طريق لطف غمخوارى کند
    گر کند ساقى مجلس نرگس خمار دوست
    کيست کاندر دور او دعوى هشيارى کند
    هر که روزى بسته بند غمش شد چون حسين
    سالها گر بگذرد بارى گرفتارى کند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha