کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    دوش از حضور تو دل ما خوش سرور داشت
    وز منظر تو چشم نظر باز نور داشت
    در کنج اين خرابه دلم با تو اى پرى
    نى آرزوى روضه نه سوداى حور داشت
    بر خدمت تو صحبت حور بهشت را
    زاهد از آن گزيد که عقلش قصور داشت
    چون ديده ديد ماه جمالت زياده شد
    مهرى که با تو جان ستمکش ز دور داشت
    از پرتو تجلى انوار عارضت
    هم ديده روشنائى و هم دل سرور داشت
    شب تا سحر ز شام خط و صبح عارضت
    خاطر همان حکايت موسى و طور داشت
    در حلقه هاى زلف پريشان دلکشت
    تا بامداد حلقه دلها حضور داشت
    مى يافت گوش جان من از صوت دلگشت
    آن لذتى که نغمه صاحب زبور داشت
    امروز حاسدان تو در ماتمند از آنک
    با تو حسين دلشده دوشينه سور داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha