کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    من دلى دارم که در وى جز خيال يار نيست
    خلوت خاص است و اين منزلگه اغيار نيست
    از تجلى رخش آفاق پر انوار شد
    ليک اعمى را خبر از تابش انوار نيست
    ذره ذره ترجمان سر خورشيد است ليک
    در جهان يک خورده دان واقف اسرار نيست
    کوس رحلت زد سحرگه قافله سالار عشق
    آه از اين حسرت که بخت خفته ام بيدار نيست
    آخر اى رضوان مرا با قصر جنت کم فريب
    عاشق ديدار او قانع بدين ديوار نيست
    خويشتن ديدن بود در راه حق ترک ادب
    بى ادب را در حريم عزت او بار نيست
    چند ميگوئى کمر از بهر خدمت بسته ام
    ديدن خدمت بنزد يار جز زنار نيست
    نوش شربتهاى وصلش نيست بى نيش فراق
    هيچ خمرى بى خمار و هيچ گل بيخار نيست
    چون حسين آنکس که عمرش نيست صرف عشق دوست
    آنچنان کس هيچ وقت از عمر برخوردار نيست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha