به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون

2230عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون

نشد خيال وصال تو از سرم بيرون

وفا و مهر تو از جان و دل همى ورزم

اگر چه ميکشم از تو جفاى گوناگون

ز عين جهل بود گر ز عشق برگردم

ز بار غم الف قدم ار شود چون نون

نماند طاقتم از هجر و صبر من کم شد

وليک عشق تو هر لحظه ميشود افزون

برفته از دل من نقش غيرت از غيرت

درون مسکن دل عشق تو نمود سکون

اگر نه بسته زنجير طره ات گردم

خرد هر آينه نسبت کند مرا مجنون

ز بسکه گريه کنان از در تو ميگذرم

شده ست کوى تو از خون ديده ام گلگون

هزار کس چو حسين آمدند بر در تو

دمى ز خانه برون شو براى اهل درون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٩٢: بازم به نازى شاد کن اى نازنين دلدا ...2شماره ١٩٣: اگر چه شد دل ريشم ز دست هجر تو خون 3شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 4شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 5شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 6شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 7شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 8شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 9شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...10شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 11شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 12شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...13شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...14شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...15شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 16شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 17شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 18شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 19شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 20شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 21شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 22شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...23شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 24شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 25شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 26شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 27شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 28شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...29شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 30شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...31شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 32شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 33شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 34شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...35شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...36شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 37شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 38شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 39شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...40شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 41شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 42شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 43شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...44شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...45شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 46شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...47شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 48شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 49شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 50شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...51شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 52شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 53شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 54شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 55شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 56شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...57شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 58شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 59شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 60شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 61شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 62شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 63شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 64شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...65شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 66شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 67شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 68شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 69شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 70شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 71شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...72شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 73شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 74شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 75شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 76شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 77شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...78شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 79شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 80شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 81شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ