به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

حسین خوارزمی

حسین خوارزمیغزل هاشماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان

2970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اى رخت آرام جان عاشقان

وى قدت سرو روان عاشقان

تا تو اى آرام جان گشتى روان

شد روان از تن روان عاشقان

ميبرد تا روز خواب از چشم من

هر شبى آه و فغان عاشقان

از سرشک خون و آه آتشين

فاش شد راز نهان عاشقان

نرخ در و قيمت گوهر شکست

ديده گوهرفشان عاشقان

ذکر روى و وصف موى تست و بس

روز و شب ورد زبان عاشقان

در وفادارى نخواهى يافتن

چون حسين اندر ميان عاشقان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شماره ١٩٤: دور از رخ تو زيستن اى جان نميتوان 2شماره ١٩٥: اى رخت آرام جان عاشقان 3شماره ١٩٦: اى فاش کرده عشق تو راز نهان من 4شماره ١٩٧: بدين کرشمه بهر جانبى نگاه مکن 5شماره ١٩٨: باختيار نگشتم ز کوى دوست برون 6شماره ١٩٩: اى غم سوداى تو خلوت نشين جان من 7شماره ٢٠٠: يارب مه تابان من يا نور ربانى است ...8شماره ٢٠١: روزى اگر گذار تو افتد بخاک من 9شماره ٢٠٢: اى در همه عالم پنهان تو و پيدا تو 10شماره ٢٠٣: جان خود قربان به تيغ جان ستانش ميک ...11شماره ٢٠٤: باز آتشى در جان من زد عشق شورانگيز ...12شماره ٢٠٥: بيا در بزم عشق اى دل حريف درد جانا ...13شماره ٢٠٦: بر جگر آبم نماند از آتش سوداى او 14شماره ٢٠٧: پاى خيال سست شد در طلب وصال تو 15شماره ٢٠٨: اى دل و جان عاشقان شيفته لقاى تو 16شماره ٢٠٩: اى که در ظاهر مظاهر آشکارا کرده اى 17شماره ٢١٠: گفته اى اليوم اکملت لکم دين الهدى 18شماره ٢١١: اى وجودت مظهر اسماى حسنى آمده 19شماره ٢١٢: اى ز ما و من شده فانى بهنگام شهود 20شماره ٢١٣: دست بختم کوته است از دامن وصلت که ...21شماره ٢١٤: ديده متاع قلب مرا صد هزار عيب 22شماره ٢١٥: ساقى بيار جامى زان باده شبانه 23شماره ٢١٦: اى گنج سوداى ترا کنج دلم ويرانه 24شماره ٢١٧: دوش خوردم از شراب عشق او پيمانه 25شماره ٢١٨: اى آنکه در ديار دلم خانه کرده اى 26شماره ٢١٩: اى همچو جان سوى بدن ناگه بر ما آمد ...27شماره ٢٢٠: گر ماه من بتابد از بام تا بخانه 28شماره ٢٢١: باز اين چه فتنه است که آغاز کرده ا ...29شماره ٢٢٢: بازم اى دوست چرا از نظر انداخته اى 30شماره ٢٢٣: ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى 31شماره ٢٢٤: اى ز دردت عاشقان خسته درمان يافته 32شماره ٢٢٥: دلا از جان روان بگذر اگر جوياى جان ...33شماره ٢٢٦: دلا تا کى ز نادانى همه نقش جهان بي ...34شماره ٢٢٧: گر تو روى دل خود آينه سيما بينى 35شماره ٢٢٨: اى دل چه پاى بسته بند علايقى 36شماره ٢٢٩: از دست شر نفس از آن روى ايمنى 37شماره ٢٣٠: ايکه در اقليم دلها حاکم و سلطان تو ...38شماره ٢٣١: گر عشق ازل بدرقه راه نبودى 39شماره ٢٣٢: فرخنده زمانى که تو ديدار نمائى 40شماره ٢٣٣: اگر تو عاشق حسنى چرا وابسته جانى 41شماره ٢٣٤: بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهما ...42شماره ٢٣٥: بار ديگر فتنه اى در انس و جان اندا ...43شماره ٢٣٦: اى عشق منم از تو سرگشته و سودائى 44شماره ٢٣٧: چه حذر کنم ز مردن که توام بقاى جان ...45شماره ٢٣٨: رخ خويش اگر نمائى دل عالمى ربائى 46شماره ٢٣٩: بيا ايکه جانرا مداوا توئى 47شماره ٢٤٠: دوش مرا رخ نمود دلبر روحانئى 48شماره ٢٤١: روانى نقد جان درباز اگر سوداى ما د ...49شماره ٢٤٢: جانم بسوخت از غم و بى غم نميکنى 50شماره ٢٤٣: اى کاشکى غم تو نصيب دلم شدى 51شماره ٢٤٤: هر جا که هست چون تو گلى سرو قامتى 52شماره ٢٤٥: ايکاش در هواى تو من خاک گشتمى 53شماره ٢٤٦: اگر شبى ز جمالت نقاب بگشائى 54شماره ٢٤٧: تو که شاه ملک حسنى و سرير و جاه دا ...55شماره ٢٤٨: شبى از روى دلدارى اگر ديدار بنمائى 56شماره ٢٤٩: نظر بحال دل خسته ام نمى فکنى 57شماره ٢٥٠: من آنکسم که ندارم بجز گنه کارى 58شماره ٢٥١: اى سروناز رونق بستان ما توئى 59شماره ٢٥٢: بسته ام دل بغم عشق پرى رخسارى 60شماره ٢٥٣: بيا بيا و مترسان مرا ز جانبازى 61شماره ٢٥٤: روزم چو شب تيره شد از درد جدائى 62شماره ٢٥٥: مرا تا کى ز هجرانت بسوزد جان به تن ...63شماره ٢٥٦: گفتم دلا ببين که جفاى که ميکشى 64شماره ٢٥٧: قد رعنا رخ زيبا لب شيرين دارى 65شماره ٢٥٨: حيف آيدم که چون تو نگار پريوشى 66شماره ٢٥٩: اى در اقليم معانى زده کوس شاهى 67شماره ٢٦٠: آه که از ره کرم يار نکرد يارئى 68شماره ٢٦١: تا ز حسن خويش عکسى در جهان انداختى 69شماره ٢٦٢: دلا چون در خم چوگان عشق دوست چون گ ...70شماره ٢٦٣: اى دوست سعى کن که بدست آورى دلى 71شماره ٢٦٤: اگر بگوشه چشمى بسوى ما نگرى 72شماره ٢٦٥: جان و جهان فدايت اى آنکه به ز جانى 73شماره ٢٦٦: راه اگر سوى خرابات مغان دريابى 74شماره ٢٦٧: خجسته عيد من آندم که چهره بگشائى 75شماره ٢٦٨: خرم از درد توام زانرو که درمانم تو ...76شماره ٢٦٩: هر دم ز پس پرده دل و دين بربائى 77شماره ٢٧٠: اى سرو ناز رونق بستان عالمى 78شماره ٢٧١: گلى نازک ز گلزار معانى 79شماره ٢٧٢: اى دل چه شد که خشک و تر غم بسوختى

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ