کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آه که از ره کرم يار نکرد يارئى
    سوختم از غم و نشد رنجه بغمگسارئى
    بر سر صيد خود مرا کشت و نگاه هم نکرد
    لايق صيد خسروى نيست چو من شکارئى
    چاره کار عاشقان زارى و زور و زر بود
    زور و زرم چو نيست هست چاره بنده زارئى
    کبر و ريا نميکنم بر در کبرياى او
    عزت و سرفرازيم مسکنت است و خوارئى
    نيستم آتشى صفت سر بهوا نمى کشم
    بر درش آبروى من هست ز خاکسارئى
    من باميد لطف تو آمده ام به پيش در
    بدرقه طريق من هست اميدوارئى
    با تن همچو برگ که کوه بلا همى کشم
    پيشه عاشقان بود طاقت و برد بارئى
    شد ز علاج درد من عقل بعجز معترف
    زانکه ز عشق خورده ام ضربت زخم کارئى
    گر به نثارت آورم همچو حسين جان بکف
    از رخ اهل دل کشم خجلت و شرمسارئى

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha