کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ما را چو عهد خويش فراموش کرده اى
    گويا حديث مدعيان گوش کرده اى
    بر روى زهره خط غلامى کشيده اى
    چون تار طره زيب بناگوش کرده اى
    تا قلب عاشقان شکند لشکر غمت
    مه را ز مشک سوده زره پوش کرده اى
    سجاده ها ز دوش فکندند زاهدان
    زان شيوه هاى خوش که شب دوش کرده اى
    اى ترک نيم مست که ما را بغمزه اى
    مست و خراب و واله و مدهوش کرده اى
    جانم فداى جان چنان ساقى اى که او
    اين باده ها که از خم سر نوش کرده اى
    ما ديگ دل بر آتش سوزان نهاده ايم
    اى مدعى بگو تو چرا جوش کرده اى
    از نامرادى من بيچاره فارغى
    چون تو مراد خويش در آغوش کرده اى
    تو طوطى حسين و شکر گفته حبيب
    شکر چه حاصل است تو خاموش کرده اى

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha