کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید
    بشارت باد اى عاشق که يار آمد بمهمانى
    سبک جان را نثارش کن مکن ديگر گرانجانى
    چرا آشفته عقلى گر از عشقش خبر دارى
    چرا وابسته جانى اگر جوياى جانانى
    اگر خواهى که عشق او گريبان گير جان گردد
    برافشان دامن همت ز گرد عالم فانى
    الا اى طاير قدسى در اين گلشن چه ميپوئى
    مگر يادت نمى آيد ز گلشنهاى روحانى
    چو بومان گرد هر ويران چرا سرگشته ميکردى
    بسوى شاه خود بازآ که تو شهباز سلطانى
    برآور يکنفس از جان بسوزان اين دو عالم را
    که تا جانان پديد آيد از اين جلباب ظلمانى
    به تيغ عشق قربان شو شهيد عشق جانان شو
    که تا عمر ابد يابى بحکم نص فرقانى
    دلا در بوته عشقش دمى بگداز و صافى شو
    که نقد قلب نستانند صرافان ربانى
    حسين ار بنده فرمان شوى سلطان عشقش را
    سلاطين جهان الحق کنندت بنده فرمانى

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha